سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چشم ، نشستنگاه را چون رشته سر بند است چون خواب در چشم آید بند بسته بگشاید . [ و این از استعاره‏هاى شگفت است . گویى نشستنگاه را به آوند و چشم را به سر بند همانند فرموده و چون سربند بگشاید آنچه در آوند است برون آید ، و این سخن در گفته مشهورتر و ظاهرتر از سخنان پیامبر ( ص ) است و گروهى آن را از امیر مؤمنان علیه السّلام دانسته‏اند و از جمله گفته مبرد است در کتاب مقتضب در باب لفظ به حروف و ما در کتاب خود که مجازات آثار نبوى نام دارد از این استعاره سخن گفته‏ایم . ] [نهج البلاغه]

نمی گذارم از آسمانم ستاره هایم فرو بریزد

نمی گذارم که پای آیینه پاره هایم فرو بریزد

هوا هنوز از حباب یک ابر بی نشان آبدانه دارد

نمی گذارم در این کویر استعاره هایم فرو بریزد

هنوز دریای بی سکونش کنار این غم گزیده پیداست

خدا کند موج سرکشی در کناره هایم فرو بریزد

اگر در این چاه بی سرانجامِ بی عبورم کبوترانی

اگر مسیحای هیزمی در شراره هایم فرو بریزد

 

نباید آری سری است این جا که بر سرِ دار می شکوفد

نبایدم جز اذان خون از مناره هایم فرو بریزد

 

شبی زمینگیر بی نشانه،‏ شبی جهاندار جاودانه

نباید این اشک هرگزم در هماره هایم فرو بریزد

 

16 دیماه 87 / قم


کلمات کلیدی: غزل

نوشته شده توسط سیدمیثم طباطبائی 88/1/12:: 9:14 صبح     |     () نظر